شاعر

جواب

تک تک واژهها را

چگونه خواهم داد

وقتی دیگر

شعری ندارم بگویم 

گذر

بیدارم کن

خواب

زیر پایم را خالی میکند

پلک برهم میگذارم

آوازهایت

رد می شوند

و من

رویاهایم را

تخت می چینم

درآلبم خوابم

 

قطار

آسمان من!

بیا

آمدنت را

ریل میکشم

کشکول

 

تخته سیاه

می نویسم

                 باد      

میان ابرها  می وزی

می نویسم

     موج     

ساحل می شوی

می نویسم

عشق    

      هزار بار میریزی

بر شانه هایم